روان کودک و والد و فرزندان را چگونه بشناسیم؟
1 – روان من کودک
کودک به هنگام به دنیا آمدن ،احساس های درونی و نیازهایی دارد که منجر به رفتارهایی در وی می شود . مثلا با گرسنه بودن، می گرید . و با تامین بودن ، می خندد. و این حالت در کودکی پایان نمی پذیرد و تا بزرگسالی در افراد مختلف به انحاء مختلفی ادامه می یابد. این بخش شخصیت بدون هیچ تدبر ، فکر یا بررسی جوانب ، فقط با احساسات و لذت سرو کار دارد . پیوسته به دنبال لذت جویی و دفع درد و رنج است.
خاصیت های این دسته عبارت است از:
1 – هرگز از لذت جویی سیر نمی شود.
2 – آینده را نمی بیند.
3 – خواسته اش را به تاخیر نمی اندازد.
احساسات منفی ، خلاقیت ، کنجکاوی ، علاقه به دانستن ، اصرار به تجربه کردن و احساس کردن از جمله خصوصیات حالت من است. این بخش از شخصیت فرد را وا می دارد که هر چیزی را شخصا خودش تجربه کند . اصلا خویشتن دار نیست و به عواقب احتمالی رفتارش توجهی ندارد. تمایلی به رعایت قیود اجتماعی ، عرف ، مذهب ، قانون ، تعقل و… ندارد.
2– روان من والد
در سالهای اولیه کودکی ( مخصوصا 5 سال اول ) ، باید و نباید های زیادی از طرف والدین به کودکان تحمیل شده یا یاد داده می شود.این مجموعه عظیم از وقایع خارجی و تحمیلی غیر قابل سئوال در حالت من والد کودک ثبت می گردد. و در آینده بخشی از شخصیت فرد را تشکیل می دهد.این بخش شخصیت ، مسئول خشک و متعصب کارهای انضباطی فرد ، قانون مداری ، باید ها و نبایدها در افراد مختلف است. وقتی فردی بدون توجه به احساسات و عواطف ، یا بدون توجه به تعقل و منطق به امری مبادرت می کند و یا صحبت می کند و یا دیگران را مجبور به انجام چنین اموری می نماید از این بخش شخصیت خود استفاده می کند. همانطور که بعدا خواهیم گفت 3 بخش شخصیت در هر فرد وجود دارد ولی مقدار اثر گذاری آنها از فردی به فرد دیگر فرق می کند. همچنین حاکمیت شخصیت در هر فرد ممکن است به عهده یکی از این اجزاء باشد که هر کدام طبیعتا حکومتهای متفاوتی را بنا خواهند گذاشت. پس شخصیت افراد متفاوت خواهد شد. شاید شما کسانی را دیده باشید که برای آنها زندگی کار است و کاراست و کار .و یا کسانی را دیده باشید که بسیار سخت گیر و منضبط هستند به مانند یک نیروی نظامی مقید به تریبت و توالی خاصی هستند و هیچ انعطافی را در زندگی نمی پذیرند. این افراد باید سر ساعت خاصی بیدار شوند یا به رختخواب بروند و استثنائی بر این امر قائل نیستند.اضافه کاری و غرق شدن در کارهای جدی چنان است که تفریح و سرگرمی خانواده ، دوستان و فرزندانشان بی اهمیت جلوه می کنند. جلسات متعدد دارند. قرارهای متعدد دارند. در شیوه تربیتی سخت و خشک و متعصب عمل می کنند. دیدن خنده آنها مانند خورشید گرفتگی هر چند سال یکبار در یک زمان کوتاه اتفاق می افتد و البته آنها هم روی نظم معین خودش که می توانید رصد کنید. ( فراموش نکنید شخصیتی نداریم که فقط همین یک جزء را داشته باشد ولی شخصیت های زیادی در فرهنگ و جامعه ما هستند که این بخش بر سایر بخشهای شخصیت غلبه داشته و آنها را زیر حکومت خود دارد.)
3 – روان من بالغ
در واقع مجموعه ای از احساسات ، نگرشها و طرحهای رفتاری خود مختار و مستقل است که فرد را با واقعیتهای موجود تطبیق و هماهنگی می دهد.این بخش شخصیت است که :
1- تجزیه و تحلیل می کند.
2- آینده نگری می کند.
3- میان احساسات و تعقل فرد تعادل برقرار می کند.
4- احتمالاتی را که برای حل و فصل موثر دنیای خارج ضروری هست محاسبه می کند.
5- فعالیتهای دو بخش قبلی ( کودک و والد ) را تنظیم می کند و واسطه عینی شدن میان آنهاست
در واقع شخصیت کامل انسانی ، شخصیتی هست که 3 بخش فوق ( کودک – والد – بالغ ) توام به صورت متعادل در آن حضور داشته باشد. لیکن رئیس بخش بالغ باشد و با روشنفکری در جای خود به کودک و در جای خود به والد اهمیت دهد. و شخصیت را با تجزیه وتحلیل متعادل نگه دارد.
برچسب روان انسانروان کودک و والد و فرزندان را چگونه بشناسیمروان منروان من بالغروان من والدروانشناسیروانشناسی افرادروانشناسی حالات انسانروانشناسی شخصیتروانشناسی فرزندروانشناسی کودکشخصیت افراد بالغشخصیت شناسی
79 دیدگاه در خصوص “روان کودک و والد و فرزندان را چگونه بشناسیم؟”